اهورااهورا، تا این لحظه: 9 سال و 19 روز سن داره

اهورا هدیه ای از خدا برای مامان و بابایی

شاخه نباتم پسردردانه ام

عزیزم رفته رفته داریم به عید نوروز نزدیک میشیم و من کلی کار سرم ریخته از صبح تا عصر خونه تکونی میکنم عصر هم با بابایی کل تبریزرو زیرورو میکنیم تا برات لباسهای خوشگل بخریم ازبس که مامانت مشکل پسنده دوست ندارم پسرم یه لباس معمولی بپوشه میخوام مثل همیشه تک باشه و خاص البته همیشه هم همینطور میشه عزیزم امکان نداره لباسی بپوشی و کسی ازت تعریف نکنه ماشالله پسر خوشتیپم قربونه قد و بالات برم تو بزرگ بشی چی میشیییییییییی
4 خرداد 1396

شاه پسرم مرد مامان

سلام پسر م، سلام عزیزدلم، سلام بهونه نفس کشیدنم چقدر روزها زود میگذره و من مادر روسیاهم که نمیتونم مرتب و منظم خاطرات زندگیتو بنویسم پسر خوشگلم واقعا ازت عذر میخوام سال 95 برامون اصلا سال خوبی نبود به جز خبر بارداری خله جونت اصلا اتفاق خوبی تو زندگیمون رخ نداد برعکس پشت سر هم بلا نازل شد ابابا جونت به خاطر افتادن از پشت بام پاش مسدوم شده چند وقته در گیر اونیم خاله جونت هم بارداری خیلی سختی داره اصلا افکارم اونقدر داغونه که نمیتونم بیام خاطراتت رو ثبت کنم عزیز دلم ولی اینبار قول میدم به روز باشم و تند تند به وبلاگت سر بزنم 
4 خرداد 1396

خبر بارداری بهترین خاله دنیا

پسرم گلم امروز یه خبر مهم گرفتم که میخوام تو وبلاگت ثبتش کنم تا برامون یادگاری بمونه اونم اینکه امروز صبح خبردار شدم که فریبا  خاله جونت باردار هستش  و یه مسافر کوچولو داریم که تو دل مامانش سفر 9 ماهشو آغاز کرده خدایا بابت این فرشته کوچولوم هزاران بار شکرت میکنم و به حرمت بزرگیت قسم میدم خوت مواظب عشق شیرینم و خواهر گلم باشی.....   اهورا جونم نمیدونی امروز چقدر خوشحالم که دوباره دارم خاله میشم بخدا هیچ حسی در این دنیا بالاتر و شیرین تر از در آغوش کشیدن فرزند خود و خواهرزاده عزیزتر از جانت نیست ..... ای خاله قربونش بره عشقمه،عمرمه،نفسمه، ....
1 آبان 1395

دومین روز کودک نور چشمم

اهورای من ،قشنگترین هدیه خداوند ،خدا را هزاران مرتبه شاکرم که فرزندی چون تو را به من عطا کرده که با وجوده گل زیبایم زندگی من رنگ دیگری گرفته و از اینکه مابقی لحظات زندگیم را با تو سر می کنم خیلی مسرور و مدیون توام دلبندم..... عزیزکم بازم 16 مهر از راه رسید و یه بهانه ای شد تا من بیام و تو وبلاگت این روز کودک رو به تو پسر خوشگلم تبریک بگم و بخاطر  روز کودک همه عزیزانت از جمله مامان جون و عزیز و عمه جون و خاله جونات و مامان فرشته و بابایی  برات کادوهای خیلی خیلی زیبایی خریده بودن که دست همگیشون درد نکنه سپاسگزارم 😘😘😘😘
27 مهر 1395

دلتنگی های من برای پسرم

مادر که میشوی تمام زندگیت میشود دعا و التماس و خواهش از خدا برای عاقبت بخیر شدن فرزندت.... مادر که میشوی بهترین هدیه برایت میشود سلامتی جسم و روح بچه ات..... مادر که میشوی بیشتر فکر میکنی به مادرت..... مادربزرگت....مادر مادربزرگت واینکه انهاچه سختی ها کشیده اند و چه ارزوهایی داشته اند..... مادر که میشوی غم و اندوه و شادی ات هم رنگ  دیگری میگیردو همه اینها گره میخورد به حال فرزندت..... مادر که میشوی کوه های تمام عالم بر سرت خراب میشود وقتی به اندازه نیش سوزنی  در پای فرزندت میرود.... مادر که میشوی صبور میشوی و با حوصله انگار نه انگار که تا همین دیروز بی حوصله ترین ادم روی زمین بودی..... مادر که میشوی خوابت هم با خواب فرز...
27 مهر 1395

عکس هایی از اهورام

عزیزدلم من و بابایی تصمیم داشتیم برات جشن قدم بگیریم ولی بدلیل فوت بابا جونت نتونستیم این جشن رو برگزار کنیم و در عوض خاله جونت(فریبا)برات کیک پخت و چند تا عکس یادگاری ازت گرفت و همین جا از خواهرهای گلم و مامان عزیزتر از جانم تشکر می کنم که هر لحظه و تو هر مراسمت برات عزیزی میکنن و کادو میخرن و شرمنده میکنن عزیزای من دستتون درد نکنه میبوسمتون     ...
18 مهر 1395

اولین قدم های گل پسرم

اولین قدمهای گل پسرم در تاریخ 95/5/7بود...... پسرم قدم بردار آهسته و محکم و از زمین خوردن نترس که زمین خوردن رسم آدمهای بزرگه فقط این مهم،که بعدش چگونه برمی خیزی قدم بردار و این را بدان بعد از هرقدم اثری برجا می ماند پسرم قدم بردار قدم به بی نهایت،به خط و مرزهای کشف نشده امروز تو هم مثل آدمهای بزرگ راه میروی بزرگ باش و با دقت و صبر از کنار انسانها گذر کن که روزمرگی انسانها را از خود و همنوعان و پروردگار دور میکند عشقم گام برداشتن در دنیا مبارکت باد دوستت دارم تک گل باغ زندگیم ...
18 مهر 1395