اهورای مامان و بابا
قند عسلم تو بیمارستان از لحظه ورود به اتاق عمل تا بدنیا اومدن تو از سر هیجان و خوشحالی فقط گریه می کردم و زمانی که تو رو آوردن کنارم با دیدن روی ماهت تمام رنج ها و زحمتهای 9 ماه را فراموش کرده و تو را در آغوش کشیده و هزاران بار خدارا شکر کردم که فرزند سالم و زیبایی چون تورا به من هدیه داده بود . عزیزم اینم عکس از اولین روز بدنیا اومدنت که تو بیمارستان همه از جمله پرستارها و مریض های سایر بخش ها ازت عکس می گرفتن و میگفتن تا به امروز هیچ نوزادی به زیبایی تو در آنجا بدنیا نیومده ...
نویسنده :
مامان و بابایی اهورا
11:49